دانلود آهنگ صورت آیینه زنگار فراموشی گرفت محمد اصفهانی

جمعه - 4 نوامبر 2022
دانلود آهنگ صورت آیینه زنگار فراموشی گرفت محمد اصفهانی

با ما باشید با ✌ دانلود اهنگ با صورت آیینه زنگار فراموشی گرفت راز عاشقانه ای دارم با صدای محمد اصفهانی به همراه تکست و بهترین کیفیت ♪

Download Old Music BY : MHMD ASFHANY | SVRT AYYNH ZNGAR FRAMVSHY GRFT With Text And 2 Quality 320 And 128 On HappyDownloadSong.ir

ماجرا این است کم کم کمیت بالا گرفت ♭✌

جای ارزشهای ما را عرضه ی کالا گرفت

احترام یا علی در ذهن بازوها شکست(ترانه از سایت ) ♭✌

دست مردی خسته شد ، پای ترازوها شکست!

فرق مولای عدالت بار دیگر چاک خورد ♭✌

خطبه های آتشین متروک ماند و خاک خورد

با کدامین سحر از دلها محبت غیب شد؟ ♭✌

ناجوانمردی هنر، مردانگی ها عیب شد؟!

سرسرای سینه ها را رنگ خاموشی گرفت ♭✌

صورت آیینه زنگار فراموشی گرفت

سالکان را پای پرتاول ز رفتن خسته شد ♭✌

دست پر اعجاز مردان طریقت بسته شد

تا هوای صاف را بال و پر کرکس گرفت ♭✌

آسمان از سینه ها خورشید خود را پس گرفت

رنگ ولگرد سیاهی ها به جانها خیمه زد ♭✌

روح شب در جای جای آسمانها خیمه زد

این زمان شلاق بر باور حکومت می کند ♭✌

بر بلاد شعله خاکستر حکومت می کند

اعتبار دست ها و پینه ها در مرخصی ♭✌

چهره ها لوح ریا ، آیینه ها در مرخصی

ماجرا این است ماجرا تکراری است ♭✌

زخم ما کهنه است اما بی نهایت کاری است

از شما می پرسم آن شور اهورایی چه شد؟ ♭✌

بال معراج و قیام عرش پیمایی چه شد؟

جان تاریک من اینک مثل دریا روشن است ♭✌

صبحگون از تابش خورشید مولا روشن است

تیغ یادش ریشه اندوه و غم را می زند ♭✌

آفتاب هستی اش چشم عدم را می زند

چشم هستی آبها را جز علی مولا ندید ♭✌

جز علی مولا برای نسل دریاها ندید

کلبه شاد دلم ناگاه می گردد خراب ♭✌

باز ضربت می خورد مولای دریا از سراب

♭✌

♭✌

ماجرا این است کم کم کمیت بالا گرفت ♭✌

جای ارزشهای ما را عرضه ی کالا گرفت

احترام یا علی در ذهن بازوها شکست(ترانه از سایت ) ♭✌

دست مردی خسته شد ، پای ترازوها شکست!

فرق مولای عدالت بار دیگر چاک خورد ♭✌

خطبه های آتشین متروک ماند و خاک خورد

با کدامین سحر از دلها محبت غیب شد؟ ♭✌

ناجوانمردی هنر، مردانگی ها عیب شد؟!

سرسرای سینه ها را رنگ خاموشی گرفت ♭✌

صورت آیینه زنگار فراموشی گرفت

سالکان را پای پرتاول ز رفتن خسته شد ♭✌

دست پر اعجاز مردان طریقت بسته شد

تا هوای صاف را بال و پر کرکس گرفت ♭✌

آسمان از سینه ها خورشید خود را پس گرفت

رنگ ولگرد سیاهی ها به جانها خیمه زد ♭✌

روح شب در جای جای آسمانها خیمه زد

این زمان شلاق بر باور حکومت می کند ♭✌

بر بلاد شعله خاکستر حکومت می کند

اعتبار دست ها و پینه ها در مرخصی ♭✌

چهره ها لوح ریا ، آیینه ها در مرخصی

ماجرا این است ماجرا تکراری است ♭✌

زخم ما کهنه است اما بی نهایت کاری است

از شما می پرسم آن شور اهورایی چه شد؟ ♭✌

بال معراج و قیام عرش پیمایی چه شد؟

جان تاریک من اینک مثل دریا روشن است ♭✌

صبحگون از تابش خورشید مولا روشن است

تیغ یادش ریشه اندوه و غم را می زند ♭✌

آفتاب هستی اش چشم عدم را می زند

چشم هستی آبها را جز علی مولا ندید ♭✌

جز علی مولا برای نسل دریاها ندید

کلبه شاد دلم ناگاه می گردد خراب ♭✌

باز ضربت می خورد مولای دریا از سراب

♭✌

♭✌

ЩѕШШґ ШўЩЩШЫЊЩ ЩЩЫЊЩ ЩЩЂШІЫЊЪ

شما هم نظری ارسال کنید

نظر ها بسته شده اند